استارتاپ‌ها به عنوان پیله‌های مدرن در گروه‌های کارآفرینی تمام کشورها شناخته می‌شوند. بسیاری از کارآفرینان در تمام دنیا این هدف را دنبال می‌کنند که یک ایده طوفانی استارتاپی را روی دایره آورده و به یک استارتاپ حقیقی موفق تبدیل کنند.

با در نظر گرفتن این موضوع، بسیاری از افراد دچار این سوء تفاهم می‌شوند که شرکت‌های بزرگ یک استراتژی تجاری راه‌اندازی می‌کنند و روی استارتاپ‌ها سرمایه می‌گذارند. هیچگاه در نگاه اول فریب فرهنگ شرکتی را نخورید. دلایل متعددی وجود دارد که چرا یک استارتاپ با فرهنگ عمدتا متضاد می‌تواند به یک سرمایه‌گذاری بی‌بدیل برای یک شرکت بزرگ تبدیل شود.

۱- سرمایه‌گذاری‌های مکمل

یکی از سریع‌ترین و قابل اعتمادترین راه‌ها برای سرمایه‌گذاری، توجه به استارتاپ‌هایی است که مدت‌ها تشکیل شده‌اند و محصولاتی تولید کرده‌اند که موثر بودن خود را به اثبات رسانده‌اند. سرمایه‌گذاری روی این دست استارتاپ‌ها به مراتب قابل اعتمادتر از تمرکز روی تشکیل تیم‌های تحقیق و توسعه است و بازده به مراتب بالاتری هم دارد.

شرکت‌‌‌هایی مانند گوگل از باله‌های سرمایه‌گذاری در شرکت خود استفاده می‌کنند تا فرصت‌های اقتصادی منحصربه‌فرد را در اکثر مناطق دنیا شناسایی کنند.

بخشی از این ترندها از نیازمندی‌های اقتصادی نشات گرفته‌اند. از آنجایی که بسیاری از شرکت‌های بزرگ عملکرد خود را نسبت به سال‌های گذشته ضعیف‌تر می‌بینند، با چالش‌های بیشتری در مسیر پیشرفت و ادامه نوآوری‌های خود مواجه هستند. زمانی که موقعیت یک شرکت در بازار جهانی و مسیر سوددهی به دلیل پروژه‌های تحقیق و توسعه‌ای که بازده خوبی نداشتند به خطر بیفتد، تامین بودجه حمایت از استارتاپ و فرصت‌های شبکه‌سازی می‌تواند به عنوان موثرترین راهکار وارد عمل شود.

عمدتا شاخه‌های سرمایه‌گذاری  برای تکمیل کردن بخشی از یک صنعت استفاده می‌شوند. با داشتن این استراتژی شرکت می‌تواند این اطمینان را به دست بیاورد که تمرکز خود را به برند از دست نداده و در عین حال عملکرد و کارایی خدمات خود را نیز گسترش داده است.

۲- ادغام

یک ضرب‌المثل بسیار قدیمی در تجارت وجود دارد و آن این است که همه به دنبال اتفاق بزرگ بعدی هستند. این ضرب‌المثل به ویژه برای شرکت‌هایی صدق می‌کند که می‌خواهند خود را در بازار حفظ کنند. هرچند، هر کارآفرینی می‌داند که شکست بازار می‌تواند از هر ناحیه‌ای رخ دهد. به همین دلیل است که شرکت‌ها با ایجاد شاخه‌های سرمایه‌گذاری به دنبال این هستند که رقبای بالقوه و یا کسانی که قرار است انقلابی را در یک بازار ایجاد بکنند و هنوز در مراحل ابتدایی هستند به عنوان تیم خود شناسایی و جذب کنند.

شناسایی زودهنگام استارتاپ‌هایی که قرار است بازی بازار را عوض کنند، بهترین راه برای شرکت‌های بزرگ محسوب می‌شود تا خود را در این میدان نگاه دارند و یا با تغییرات اجتناب‌ناپذیری که در بازار قرار است رخ بدهد منطبق شوند. گاهی اوقات یک محصول استارتاپی چنان پتانسیلی از خود نشان می‌دهد که می‌تواند از تمامی گروه‌های موجود در یک صنعت هم عملکرد بهتری داشته باشد. در این مواقع باله‌های سرمایه‌گذاری فرصت این را پیدا می‌کنند که با داشتن یک حلقه مشارکتی موفق روی آینده‌ای باثبات سرمایه‌گذاری کنند.

بیشتر بخوانید: هنگام جذب سرمایه گذار چگونه صاحبان سرمایه را متقاعد کنیم؟

۳- محلی‌سازی

معمولا برای شرکت‌های بزرگ بهتر است که در مناطق ناآشنا روی زمینه‌های از پیش ایجاد شده یک استارتاپ حساب کند. به جای تمرکز روی هدر رفت پول در تحقیقات برای پیدا کردن نقطه‌های بالقوه ورود به بازار و فهمیدن نیازهای محلی، می‌توان روی استارتاپ‌هایی منعطف شد که از پیش وجود داشته‌اند و یک بینش عمیق از منطقه دارند، به این ترتیب مصرف پول به مراتب ایمن‌تر خواهد بود.

در بسیاری از مواقع، سرمایه‌گذاری روی استارتاپ‌ها آسان‌ترین راه ممکن برای آغاز کسب‌وکار در مناطقی است که به روی شرکت‌های جدید روی خوش نشان نمی‌دهند. چنانچه یک شرکت خارجی بتواند کسب‌وکار خود را با یک پوشش محلی در مناطق غریبه توسعه بدهد، فرایند گستردگی تجارت خود را بسیار نرم‌تر پیش خواهد برد.

سخن آخر

اغلب شرکت‌های بزرگ تلاش می‌کنند تا روی موضوعاتی سرمایه‌گذاری کنند که از بازده بالا و نتیجه مثبت انتهای مسیر اطمینان داشته باشند. همین موضوع سبب شده تا شرکت‌های بزرگی همچون گوگل و یا آمازون روی خریداری استارتاپ‌هایی متمرکز شوند که از قبل امتحان خود را پس داده‌اند.

شرکت‌های بزرگ به چند دلیل دست به این سرمایه‌گذاری می‌زند. نخست که این شرکت‌ها نمی‌خواهند زمان و هزینه زیادی برای تحقیق و توسعه مصرف کنند و به همین دلیل هم مسیری را انتخاب می‌کنند که از قبل ساخته شده است. مورد دوم، این شرکت‌ها می‌دانند که استارتاپ‌هایی با زیربنای مستحکم می‌توانند یک رقیب بالقوه باشند و در آینده‌ای نه چندان دور کسب‌وکار آن‌ها را تهدید کنند. به همین دلیل پیش از اینکه وارد گود رقابت شوند، استارتاپ را به سمت خود می‌کشند.

مورد سوم هم این است که بسیاری از شرکت‌های بزرگ نمی‌توانند در محله‌های سنتی‌تر دوام بیاورند و به همین دلیل تلاش می‌کنند تا روی استارتاپ‌هایی که محلی هستند و توجه افراد آن محل را جلب کرده‌اند سرمایه‌گذاری کنند.

منبع: hub101