راه اندازی یک استارتاپ برای برخی از افراد یک دستاورد بزرگ محسوب میشود اما مهمترین دستاورد، پیشبرد کسب و کار در مسیر موفقیت و پیشرفت است. مشکلات متعددی وجود دارد که هر کسب و کار بزرگ و کوچکی با آن روبرو هستند.
اگر شما استارتاپ خود را دارید یا به فکر راهاندازی یک استارتاپ هستید، آشنایی با مشکلات اساسی استارتاپها میتواند به شما کمک بزرگی در مسیر رشد استارتاپ کند. با آگاهی از اشتباهات و مشکلات دیگر استارتاپها میتوانید از آنها جلوگیری کنید و موفقیت استارتاپ خود را تضمین کنید.
در این مقاله از مجموعه مقالات مدیریت استارتاپ، میخواهیم به بررسی برخی از رایجترین چالشها و مشکلاتی که هنگام شروع یک استارتاپ با آنها روبرو میشوید، بپردازیم.
10 مشکل اساسی استارتاپها که باعث شکست آنها میشود:
استارتاپها ممکن است به دلایل مختلفی دچار شکست بشوند. بررسیهای علمی روی دلایل شکست استارتاپها حاکی از این است که 10 مشکل اساسی ذکر شده در اینجا بعنوان اصلیترین دلایل شکست استارتاپها هستند.
- تحقیقات بازار ضعیف
- مدل کسب و کار بد
- کمبود بودجه برای راهاندازی استارتاپ
- ارائه قیمت کم برای رقابت
- استراتژی بازاریابی ضعیف
- انگیزه مالی اشتباه
- فراموش شدن خانواده
- وام گرفتن از دوستان و خانواده
- تلاش بی وقفه کارآفرین به صورت تک نفره
- انتخاب محل استقرار نامناسب
در ادامه سعی خواهیم کرد به بررسی دقیقتر این مشکلات بپردازیم.
تحقیقات بازار ضعیف
اساس هر کسب و کار موفق با یک ایده منحصر به فرد و قابل اتکا شروع میشود. اما چگونه باید بفهمید که ایده کسب و کار جدید شما خوب است؟ ممکن است دوست شما فکر کند که این ایده بسیار خوب است اما در حقیقت مشتریان شما آن را بد بدانند. بنابراین قبل از سرمایه گذاری و شروع کسب و کار جدید خود، باید تحقیقات بازار انجام دهید.
یک مشکل رایج برای استارتاپها این است که آنها اندازه بازار بالقوه خود را بیش از حد تخمین میزنند. همه محصولات و خدمات دارای یک یا چند بازار هدف هستند.
برای مثال استارتاپی را در نظر بگیرید که محصول آن کفش طبی مخصوص است. این محصول احتمالا برای افراد 12 تا 24 سال خوب فروش نمیکند. هدف قرار دادن افراد 50 تا 65 ساله بسیار هوشمندانهتر است. شما برای تحقیقات میتوانید به وب سایت اداره سرشماری شهر خود بروید و ببینید چند مرد مسن با حقوق x تومان در سال، در منطقه شما زندگی می کنند و بیشتر احتمال دارد روزانه کفشهای طبی بپوشند. اکنون شما یک پیش بینی واقع بینانه از اندازه بازار هدف خود دارید.
سایر منابع خوب برای تحقیقات بازار آزاد، نمایشگاههای مرتبط با استارتاپها است. نمونه اولیه محصول خود را در نمایشگاهها به عرضه بگذارید و از شرکت کنندگان درخواست بازخورد کنید.
توجه ویژهای به بازخوردهای منفی داشته باشید. یکی از اشتباهات رایج کارآفرینان این است که همه چیز را به جز مثبتترین نظرات فیلتر میکنند. به این نکته توجه کنید که شما هزینه بسیار کمتری برای رفع مشکل در مرحله نمونه اولیه نسبت به ایجاد تغییرات در مرحله تولید دارید.
مدل کسب و کار نامناسب
حقیقت این است که هیچ استارتاپی تا به حال بدون یک مدل کسب و کار خوب و کامل موفق نشده است. نوشتن یک مدل کسب و کار به شما کمک میکند تا به صورت متمرکز در جهت هدف اصلی استارتاپ خود قدم بردارید، دقیقاً نحوه پیشبرد کسب و کار خود را بشناسید و واقع بینانه میزان درآمد استارتاپ را پیش بینی کنید.
یکی از مشکلات استارتاپها این است که آنها یک محصول یا خدمات را بدون یک مدل کسب و کار مناسب، به بازار عرضه میکنند و نتیجه این می شود که کارآفرین در نهایت بازارهای بالقوه و محصولات جدید را دنبال میکند. برای رشد استارتاپ در مسیر درست، داشتن مدل کسب و کار خوب و تمرکز واحد بر بازار هدف مشخص، بسیار مهمتر است.
هر مدل کسب و کار خوب باید شامل پیش بینی فروش صادقانه بر اساس تحقیقات جامع بازار و تجزیه و تحلیل رقابتی باشد. مدل کسب و کار خود را به عنوان یک سرمایه گذاری برای آینده خود در نظر بگیرید. اگر اکنون همه جزئیات را در نظر بگیرید، بعداً شگفتیهای کمتری وجود خواهد داشت. برای کمک به شروع کار، نمونه مدل کسب و کارهای موجود مناسب را بررسی کنید.
کمبود بودجه برای راهاندازی استارتاپ
یک نظرسنجی در سال 2004 درباره تعطیلی مشاغل جدید نشان میدهد که 79 درصد از پاسخ دهندگان شروع به کار با پول کم را یکی از دلایل اصلی شکست استارتاپ خود عنوان کردند. (منبع: Sugars). اینجا است که یک مدل کسب و کار دقیق و صادقانه میتواند شما را از این مشکل نجات دهد.
یکی از اشتباهات رایج استارتاپها توقع سودآوری فوری است. در برنامه کسب و کار خود، بودجه بندی دقیق انجام دهید. هنگامی که متوجه شدید چه مقدار سرمایه اولیه نیاز دارید، فقط 50 درصد به آن اضافه کنید تا از کمبود بودجه احتمالی در امان باشید.
یکی از راههای صرفهجویی در سرمایه اولیه، شروع به ساده ترین شکل ممکن است. یک اشتباه رایج که ممکن است منجر به شکست استارتاپ شود این است که بودجه زیادی صرف تجملات غیر ضروری مانند صندلیهای اداری شیک یا حتی دفتر کار میکنند.
در این مقاله از وبسایت پرشیا میتواند با استراتژیهای مناسب بعد از جذب سرمایه آشنا شوید.
استراتژی استارتاپ درست در این مقطع این است که به سادگی هرچه بیشتر شروع کنید؛ شما در ابتدا نیازی به کارمندان زیاد و کمپین بازاریابی گران قیمت ندارید. صبور باشید و به آرامی پیش روید همه اینها در مراحل رشد استارتاپ و در زمان مناسب خود تهیه میشود.
ارائه قیمت کم برای رقابت
یکی از شایعترین مشکلات استارتاپها این است که میخواهند با ارائه قیمتهای پایینتر، رقبای خود را شکست دهند. اما باید بدانید که این استراتژی استارتاپ درست نیست و کار نخواهد کرد.
شرکتهای بزرگتر بیشتر با خرید در مقیاس بزرگ، پول پس انداز میکنند. آنها یاد گرفتهاند که چگونه میتوان هزینهها را از طریق روابط طولانی مدت با تامین کنندگان و از طریق برنامهریزی دقیق کاهش داد.
به عنوان مثال، وال مارت که بزرگترین خردهفروشی در دنیا محسوب میشود، میتواند قیمتهای پایینی را ارائه دهد؛ چراکه او قراردادهای انحصاری با تامین کنندگان دارد. تامین کنندگان نرخ عمده فروشی را به وال مارت میدهند زیرا میدانند که زنجیره چند ملیتی قصد خرید از او را دارد.
شما باید به خاطر داشته باشبد که ایجاد روابط با تأمین کنندگان به زمان نیاز دارد. و از آنجا استارتاپ هستید، نمی توانید پایینترین قیمت عمده فروشی را دریافت کنید. اگر سعی کنید قیمتهای خرده فروشی وال مارت را شکست دهید، به راحتی شکست میخورید و هیچ درآمدی به دست نمیآورید.
استراتژی استارتاپ بهتر، این است که کالا یا خدمات خود را منصفانه قیمتگذاری کنید و سعی کنید مبنای رقابت خود را برای ارائه کیفیت بالا، خدمات بهتر و پیشنهادات منحصر به فرد بگذارید.
استراتژی بازاریابی ضعیف
استراتژی بازاریابی، یکی از مهمترین عناصر یک مدل کسب و کار موفق محسوب میشود. هنگامی که یک مشتری هدف مشخص دارید، باید یک کمپین بازاریابی طراحی کنید که او را به مشتری پرداخت کننده تبدیل کند.
یکی از مشکلات استارتاپها این است که برای تبلیغات گسترده و پرهزینه عجله میکنند. شما باید ابتدا بودجه خود را در نظر بگیرید و مشخص کنید که هزینه هر نوع تبلیغات چقدر است و به چه تعداد از مشتریان بالقوه شما میرسد. استراتژی بازاریابی خود را به گونهای انتخاب کنید که بیشترین تاثیر را با توجه به بودجه شما دارد.
استارتاپها برای تبلیغات گسترده و پرهزینه عجله میکنند
یکی دیگر از مشکلات استارتاپها این است که در زمان نامناسب یک کمپین بازاریابی گران قیمت اجرا میکنند. شما باید در نظر داشته باشید که این کار را در زمان مناسب که محصول و تیم شما از همه نظر اماده پاسخگویی با کیفیت به بازخورد آن کمپین را داشته باشد، انجام دهید.
برای مثال ممکن است کمپین بازاریابی شما یک موفقیت بزرگ محسوب شود و صدها مشتری را برای اولین بار به سمت شما هدایت کند. اگر کارمندان شما به درستی آموزش ندیده باشند و یا هنوز محصول شما ناقص باشد در نتیجه همه این مشتریان تجربه بدی خواهند داشت که برای استارتاپ شما اصلا خوب نیست و ممکن است موجب شکست استارتاپ شود.
انگیزه اشتباه از راهاندازی استارتاپ
کارآفرینان باید قبل از راه اندازی یک کسب و کار جدید سوالات زیادی را از خود بپرسند:
- بهترین محصول چیست؟
- مشتری هدف من کیست؟
- بهترین محل برای کسب و کار من کجا خواهد بود؟ و …
اما مهمترین سوالی که هر کارآفرین باید از خود بپرسد این است: «چرا؟»
مهمترین سوالی که هر کارآفرین باید از خود بپرسد این است: «چرا؟»
مشكل مشترك بسياري از استارتاپها، انگیزه اشتباهی است که برای راهانذازی استارتاپ دارند. انگیزه بسیاری از کارآفرینان این است که میخواهند رئیس خود باشند و برای شخص دیگری کار نکنند. حقیقت این است که شما همیشه مشتریانی خواهید داشت که ممکن است برخورد با آنها به مراتب سختتر از برخورد با یک رئیس بدخلق باشد.
اگر کسب و کار خود را صرفاً به این دلیل ناراضی بودن از شغل قدیمی یا برای کار کردن در ساعات کمتر شروع کردید، باید بدانید اینها انگیزه خوبی برای شروع یک استارتاپ نیست.
در حقیقت صاحبان استارتاپهای موفق به طور متوسط حداقل دو سال اول، 50 تا 60 ساعت کار در هفته دارند (منبع: Mount ). این نوع تعهد نیاز به اشتیاق واقعی برای استارتاپ دارد. انگیزه شما اگر فاقد تعهد کامل باشد، به معنای شکست استارتاپ است.
تعجبی ندارد که بزرگترین انگیزه برای شروع یک استارتاپ، کسب درآمد باشد. اگر انگیزه اصلی شما کسب درآمد است، اقدامات لازم را انجام دهید تا اطمینان حاصل کنید که مدل کسب و کار و استراتژی شما مشخص است، محصول شما از بالاترین کیفیت برخوردار است و کارکنان شما به خوبی آموزش دیدهاند.
فراموش شدن خانواده
یک کسب و کار جدید، تعهد زمانی فوقالعادهای را میطلبد. معمولا کارآفرینان، مدام وقت خود را صرف فکر کردن در مورد جنبههای جدید و رشد استارتاپ خود میکنند. حتی اگر از نظر جسمی در دفتر نباشند، در مورد ایدههای بازاریابی، نگرانی در مورد وام های بانکی و بحث در مورد محصول خود، طوفان فکری دارند.
درست است که راه اندازی یک کسب و کار جدید هیجان انگیز است اما در عین حال از نظر مالی نیز استرس زا است. استرس مالی یکی از مهمترین علل طلاق در ایران شناخته شده است. به همین دلیل است که زوجهای متاهل باید به اندازه کافی باید متعهد به راه اندازی استارتاپ باشند و هر دو باید به فداکاری برای موفقیت اعتقاد داشته باشند. همین امر در مورد تمام اعضای خانواده نیز صادق است.
با این حال، به همان اندازه مهم است که یک کارآفرین برای خانواده و دوستان خود نیز وقت بگذارد و بتواند مدیریت درستی در این خصوص داشته باشد چراکه این افراد هستند که او را در ساعات طولانی و دوران استرسزای مالی پیش رو، حمایت میکنند.
وام گرفتن از دوستان و خانواده
علاوه بر اینکه خانواده و دوستان میتوانند حمایت عاطفی مهمی را جهت راهاندازی یک استارتاپ برای کارآفرین داشته باشند، همچنین میتوانند در خصوص مالی نیز از او حمایت کنند.
بدون شک، گرفتن وام از نزدیکان به مراتب میتواند آسانتر باشد.
با این حال پولی که ساده به دست میآید، همیشه بهترین گزینه نیست. نزدیکان شما ممکن است شکافهای موجود در طرح کسب و کار شما را تشخیص ندهند یا ایده شما را به درستی بررسی نکنند اما شرکت سرمایه گذاری خطر پذیر با بررسی مدل کسب و کار شما، نظرات کارشناسی در جهت رشد استارتاپ شما ارائه میدهد.
این مقاله را حتما بخوانید: آنچه سرمایهگذاران میخواهند درباره استارتاپ شما بدانند
اگر از یک شرکت سرمایه گذاری خطر پذیر جذب سرمایه کردید، این یعنی در یک آزمون مهم موفق بودهاید. زمانی که یک شرکت سرمایه گذاری معتبر روی شما سرمایه گذاری کند به این معنی است که احتمال موفقیت شما را بالا میداند و این نشانه خوبی است.
تلاشهای بی وقفه کارآفرین به صورت تک نفره
یکی از مشکلات استارتاپها برای بسیاری از کارآفرینان این است که آنها فکر میکنند میتوانند همه کارها را به تنهایی انجام دهند. این استراتژی «گروه یک نفره» ممکن است در ابتدا راه مناسبی برای پایین نگه داشتن هزینهها باشد اما گزینه مناسبی برای اطمینان از موفقیت طولانی مدت نیست.
ممکن است شما در ابتدا نیازی به استخدام کارکنان تمام وقت نداشته باشید اما کارشناسان کسب و کارهای کوچک میگویند که همه کارآفرینان در ابتدا به حداقل دو هم تیمی دیگر نیاز دارند: یک وکیل و یک حسابدار (منبع: NFIB).
شما باید یک وکیل و حسابدار مسلط به امور استارتاپ پیدا کنید و آنها را استخدام کنید؛ با این کار زمانی که به آنها احتیاج پیدا کردید، نیازی نیست با عجله اینکار را انجام دهید. حسابدار به شما کمک کند که سوابق مالی خود را از ابتدا سازماندهی کنید تا بعداً همه چیز آسانتر شود.
زمانی که احساس کردید میتوانید کارمندان بیشتری را استخدام کنید، احتمالا یک متخصص بازاریابی تمام وقت میتواند گزینه مناسبی باشد. کارمندان خوب یکی از مهمترین سرمایهگذاریهایی هستند که میتوانید در کسب و کار خود انجام دهید.
انتخاب محل استقرار نامناسب
یکی از اشتباهات استارتاپها این است که فکر میکنند بلافاصله به دفتر جداگانه نیاز دارند و هزینه زیادی را برای آن میپردازند؛ اما این تصور اشتباه است. شما میتوانید تا زمانی که کسب و کار شما رونق بگیرید از فضاهای اشتراکی استفاده کنید یا حتی میتوانید مکانی را که شما صاحب آن هستید به دفتر کار تبدیل کنید.
اگر مطمئن هستید که برای کسب و کار جدید خود نیاز به اجاره فضا دارید، این موضوع باید بخشی از برنامه کسب و کار شما باشد. فهرستی دقیق از نیازمندی خود برای این موضوع تهیه کنید.
- به چه میزان فضا نیاز دارید؟
- نزدیک بودن به مترو چقدر اهمیت دارد؟
- آیا به پارکینگ احتیاج دارید؟
- فضای اطراف به چه صورت باشد؟
- شرایط منطقه ای شما چیست؟
- چقدر هزینه برای اجاره میتوانید اختصاص دهید؟
این 10 مورد تنها بخشی از مشکلات اساسی استارتاپها بودند که میتواند منجر به شکست آنها شود.
ما در شرکت سرمایه گذاری پرشیا میتوانیم به شما کمک کنیم تا این مشکلات را به حداقل برسانید و با کمک منتورهای متخصص، اشتباهات رایج استارتاپها برای شما تکرار نشود. همچنین با توجه به اینکه کسب و کار شما در کدام مرحله از رشد استارتاپ قرار دارد، برنامه شما بعد از جذب سرمایه متفاوت خواهد بود و شرکت سرمایهگذاری پرشیا با در اختیار داشتن منتورهای حرفهای میتواند شما را در فرایندهای بعد از جذب سرمایه کمک کند.
برای کسب اطلاعات بیشتر و جذب سرمایه هوشمند برای استارتاپ خود میتوانید به وبسایت وی سی پرشیا مراجعه کنید یا با شماره 02126411410 تماس بگیرید.